امروز با کتاب نبرد من نوشته آدولف هیتلر که توسط فرشته اکبرپور ترجمه شده در خدمت شما عزیزان هستیم.با سخن ناشر درباره این اثر شروع می نماییم: «نبرد من تنها کتابی است که انتشار آن در آلمانممنوع است. هیتلر در این اثر دیدگاه های خود را تئوریزه کرده، اثری که مبنای برپایی حزب ناسیونالیسم(نازی) شد و جهان را درگیر مصیبتی همه گیر کرد. کتاب نبرد من مسیر اندیشه های تمامیت خواهانه هیتلر است.
اما چرا این سرجوخه سابق ارتش آلمان که اندکی ذوق نقاشی هم داشت به چنین افکاری ره جست؟ این اثر شامل ۱۵ فصل است:«در خانه پدری»، «سال های تحصی و درد و رنج»، «مونیخ»، «تبلیغات جنگ»، «انقلاب»، «آغاز فعالیت سیاسی من»، «حزب کارگر آلمان»، «نژاد و مردم»، «شهروندان و اتباع دولت»، «تبلیغات و سازمان» و «حق دفاع از خود» عنوان برخی از فصلها است.
در پیشگفتار آمده است که: «پاره نخست این کتاب زمانی نوشته شد که نویسنده در دژی نظامی در باواریا زندانی بود. او چگونه راهی دژ شد و به چه دلیل؟ پاسخ به پرسش مهم است، زیرا این کتاب با رویدادهایی سر وکار دارد که نویسنده را دچار این گرفتاری کرد و به این دلیل که نویسنده زیر فشارهای عاطفی ناشی از وقایع تاریخی روزگار خود این کتاب را نوشته است. آن زمان، دوره خواری و تحقیر آلمان و تا حدودی ادامهی رویدادهایی بود که کمابیش در یک قرن گذشته رخ داده بود؛ این دوره از هنگامی آغاز میشود که ناپلئونامپراتوری کهن آلمان را تکه پاره کرد و سربازان فرانسوی تقریبا سراسر آلمان را به اشغال درآوردند.»
این کتاب را می توان از قویترین آثار قرن بیستم آلمان دانست و به خاطر همین قدرت و محبوبیت بود که عده ای آن را کتاب انجیل نازی ها می نماند.
نوشتن در زندان
در سال ۱۹۲۴ آدولف هیتلر که هنوز با دیکتاتور شدن فاصله داشت، در آن سال در قلعه ای در لندربرگ زندانی بود شروع به نوشتن درباره خود و نحوه مبارزتاش با حزب حاکم کرد.
کتاب در دو قسمت نوشته شده است، بخش اول کتاب را روزهایی که در زندان بود برای منشی خود «رودولف هس» تقریر میکرد و او نیز به نوشتن آن میپرداخت.هس، درآن زمان منشی هیتلر بود و بعدها به سمت معاون هیتلر منسوب شد. هس، سومین شخصیت مهم حزب نازی بعد از هیتلر و گورینگ به حساب میآمد.یکی از نکات جالب این بود که وقتی قسمتی از از نگارش کتاب تمام می شد آن را برای هم بندی هایش می خواند و نظر آنها را جویا می شد و اصلاحاتی در مطالبش انجام می داد.
اما بخش دوم این کتاب هنگامی منتشر شد که هیتلر از زندان آزاد شده بود اما هنوز به قدرت نرسیده بود. نامی که خود هیتلر برای کتابش اعلام کرد«چهار سال و نیم نبرد در برابر دروغ، حماقت و بزدلی»بود که ناشر کتاب، نام «نبرد من» را به جای آن برگزید. این کتاب در سال های اول انتشار مورد توجه قرار نگرفت اما به محض قدرتمند شدن هیتلر و حزب ناسیونال سوسیالیسم، به فروش بالایی دست پیدا کرد. از این کتاب تا انتهای سال ۱۹۴۵، بیش از دوازده میلیون نسخه فروخته شد!
ایده هیتلر
هیتلر با تصویری که از خود و ایده هایش در کتاب اعلام می کند باعث جلب توجه بسیاری از افراد می شود و از ایده های انقلابی خود صحبت کرده و هرگز از دوران فقر و تنگدستی صحبتی به میان نیاورده، از نظر او صحبت از مشکلات باعث می شود که در شخصیت قوی و انقلابی اش خلل ایجاد شود و او را ضعیف نشان دهد. هیتلر در این کتاب تقریبا در مورد همه چیز نوشته و ایده های خود را در مورد آن ها بیان میکند. تئاتر، آموزش، روش های موثر تبلیغات، اقتصاد، اتحادیه های تجاری، مهارت خواندن، تاریخ، ادبیات، ازدواج، مارکسیزم و حتی سیفیلیس، از انواع موضوعاتی هستند که هیتلر در مورد آنها در این کتاب نظر دادهاست.
او در نبرد من، از لزوم تغییر اساسی در تمام این مسائل که در کتاب آورده صحبت میکند و از این طریق، به خواننده می فهماند که وجود یک رهبر قدرتمند و جامعه ای فرمان بردار برای احیا و بهبود وضع موجود، بسیار ضروری و مهم است. هیتلر معتقد بود که هرچه وسعت کشور بزرگتر باشد قدرت آن هم به همان نسبت بیشتر است و از این رو همیشه اشغال روسیه را در فکرش داشت. او یهودی ها را از نژادی غیر اصیل می دانست و عامل عقب ماندگی کشورش را نیز وجود یهودیان می دانست. در واقع نژاد پرستی موجود در اندیشههای هیتلر بعدها در فلسفهی سیاسی او نیز شکل پیدا میکند و با به قدرت رسیدن حزب نازی، شرایط زندگی برای یهودیان بسیار سخت میشود.
حزب نازی
پس از جنگ جهانی اول دورانی بود که کشور آلمان به شدت مقروض بود و مردم این سرزمین به شدت از سوی جامعه جهانی مورد تحقیر قرار می گرفتند، برای فرار از این شرایط بود که اقبال عمومی با گسترش حزب ناسیونال سوسیالیسم همسو شد. اقبالی که ریشه در امید برای بهبود شرایط و ملی گرایی مردم را آرمانش می دانست.حزب نازی، در سال ۱۹۳۳ شروع به قدرت گرفتن کرد،این حزب بر دولتی متمرکز و اقتدارگرا، تاکید میکرد.
نازی ها مخالف دموکراسی بودند و آن را دروغی می پنداشتند که سران حکومت به مردم القا می کنند. از اهداف هیتلر ایجاد رفاه عمومی کارگران و افزایش دستمزدهای اقشار جامعه بود. راه و منش این حزب به اصلاح و خلوص نژادی ملت آلمان تاکید بسیار داشت. پرچم آنها نیز تصویری از یک صلیب شکسته است که میتوان آن را به عنوان نماد آریایی ها قلمداد کرد، همچنین، رنگ های سیاه و سفید و سرخ استفاده شده در آن پرچم نیز از پرچم قدیم کشورشان الهام گرفته شده بود و نماد خاک و خون بودند.
سخن آخر
هر چند به هیتلر کم درس خوانده ایرادی نمی توان گرفت ولی در برخی از فصول کتاب در برخی مورد دچار بی نظمی فاحشی است با وجود چنین نقایص برجسته، «نبرد من» توسط یکی از بیرحم ترین نقادانش هندریک ویلم وان لون توصیف کرده است «یکی از فوق العاده ترین اسناد تاریخی تمام ادوار تاریخ است.» نرمال کازینز نقاد دیگری می گوید: «یکی از مؤثرترین کتاب های قرن بیستم است… زیرا برای هر کلمه «نبرد من» ۱۲۵ جان و برای هر صفحه ۴،۷۰۰ جان و برای هر فصل بیش از ۱،۲۰۰،۰۰۰ جان تلف شدهاند.»