قلعه مالويل
محمد قاضي
امانوئل يكي از زمين داران بزرگ روستايي در كشور فرانسه است . روزي او به همراه تعدادي از دوستان و خدمتكاران خود در سرداب در حال شراب گيري است كه ناگهان صداي انفجار شديدي بلند شده و گرماي بسيار زيادي آنها را احاطه مي كند . بعد از عادي شدن اوضاع ، آنها از سرداب خارج مي شوند و متوجه مي شوند كه در اثر انفجار چيزي شبيه به بمب ،دنيا نابود شده و تنها مكان ها و انسان هاي محدودي باقي مانده اند . داستان با اين ماجرا شروع مي شود . بشر با تمام اطلاعات امروز در حالي كه تمامي امكانات امروز از او گرفته شده چگونه به بقا ادامه خواهد داد ؟ چگونه احتياجات جسماني و روحاني خود را مرتفع مي كند ؟ چه تصميمي خواهد گرفت و دنيا به چه سمتي خواهد رفت ؟
موضوعش بسيار جالب بود و دورانداز اين واقعه را هم خوب پيش بيني كرده بود . اينكه چطور خواه ناخواه دوباره همين راه پيموده مي شه چطور مذهب و تمدن و ظلم و .... جاي خود را باز خواهند كرد اما هنر و سبك نويسندگيش را اصلا نپسنديدم . در عين حال كه موضوع و ديدگاه كتاب شديدا برام جالب بود از خود كتاب خوشم نيومد . به نظرم روي بعضي مسائل بي اهميت تر گير داده بود و داستان را بي جهت طولاني كرده بود و از طرف ديگه از روي برخي مسائل مهم خيلي گذرا رد شده بود . خوندنش هم يك مقاديري كسل كننده بود براي من . مثلا خوندن يك صفحه برام جوري بود كه انگار ده صفحه خوندم . خيلي كند پيش مي رفت.یک چیز دیگه هم که رو اعصابم بود نگاهشون و نیازشون به زن بود . جالب بود که با چنین دیدی به زن نگاه می کردند و این دید به عنوان نوعی قدرت از سوی زن پذیرفته می شد اما مسخره بود که واقعا فکر و ذکر مردها تو اون موقع تنها همین مسئله بود و این موضوع اینقدر براشون حیاتی بود . یعنی در عرض چند روز همه عشق و احساس و .... از بین می رفت و فقط مسئله جسم مطرح می شد . مسئله دیگه ای که جالب بود روند ظهور مذهب توی جامعه بود . در هر صورت از نظر عقیدتی بحث های جالبی داره کتاب .
بد نیست ذکر کنیم که از روي اين كتاب البته فيلمي هم ساخته شده است .
قسمت هاي زيبايي از كتاب
اين هم يك نوع جنون آدمها است كه مي خواهند همه چيز را بايگاني كنند .
به قول معروف يك روز بايد مرد و همين خود دليل بر اين است كه آدم احمق است ، چون من هيچ لزومي در اين مردن نمي بينم .
دو طريقه براي كتمان راز وجود دارد : خاموش ماندن يا پر گفتن .
اين با ما نيست كه بگوييم زنده خواهيم ماند يا خواهيم مرد . آدم براي اين زنده است كه به زندگي ادامه دهد . زندگي مثل كار مي ماند ، پس بهتر اينكه آن را به انجام رساند نه اينكه هر جا مشكل شد نيمه كاره ولش كرد .
يك وقت كم مانده بود با او ازدواج كنم و آنيس به سبب سر نگرفتن اين وصلت نه تنها كينه اي از من به دل نگرفته بلكه در دوستي با من نيز پابرجاست . به همين جهت من به او احترام مي گذارم . خيال مي كنم از هزار دختر يكي هم واكنشي نظير او از خود نشان نمي داد .
مبلغ واقعی 148,500 تومان 5% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 141,075 تومان
برچسب های مهم
نمایندگی خدمات مجازی: ارائه پنل خدمات مجازی، سوشال مدیا 200,000 تومان با تخفیف 50% فقط 100,000 تومان پنل «پنل نمایندگی ارائه خدمات مجازی، سوشال مدیا» بمب مجازی مدیریت: سوشال مدیا فرمت: pdf، آدرس پنل، ویدئویی mp4 تیم برنامه نویسی: سوشال مدیا سال انتشار: پنل ... ...
با POCKET OPTION یک معاملهگر حرفهای شوید یک پلتفرم معاملاتی قابل اعتماد برای همه هر معاملهگری میخواهد تا در بهترین شرایط سود ببرد و نمیخواهد نگران امنیت وجوه شخصی خود باشد. اولین کار واضحی که یک معاملهگر مبتدی انجام میدهد بررسی سایتهای مختلف معامله آنلاین ... ...
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا