کتاب صوتی «کوری» نوشته ژوزه ساراماگو (2010 – 1922) نویسنده پرتغالی برنده نوبل ادبیات سال ۱۹۹۸ است. ساراماگو زندگی پر فراز و نشیب و توام با فقر داشت تا جایی که مجبور شد تحصیل را نیمهکاره رها کند و به کارگری بپردازد. او به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال نیز اشتغال داشت، اما هرگز ادبیات را به پای سیاست قربانی نکرد. کتاب صوتی «کوری» که از آن اقتباس سینمایی نیز شده و به تعبیر منتقدان استعاره بدبختی فردی و مصيبت اجتماعی است، داستان شهر و شخصیتهایی بینام - مرد کور اول، همسر مرد كور اول، مرد چشمپزشک،…
کتاب صوتی «کوری» نوشته ژوزه ساراماگو (2010 – 1922) نویسنده پرتغالی برنده نوبل ادبیات سال ۱۹۹۸ است.
ساراماگو زندگی پر فراز و نشیب و توام با فقر داشت تا جایی که مجبور شد تحصیل را نیمهکاره رها کند و به کارگری بپردازد. او به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال نیز اشتغال داشت، اما هرگز ادبیات را به پای سیاست قربانی نکرد.
کتاب صوتی «کوری» که از آن اقتباس سینمایی نیز شده و به تعبیر منتقدان استعاره بدبختی فردی و مصيبت اجتماعی است، داستان شهر و شخصیتهایی بینام - مرد کور اول، همسر مرد كور اول، مرد چشمپزشک، همسر مرد چشمپزشک، دزد اتومبيل، دختری با عينک دودی، پسرک لوچ، پيرمرد يکچشم - است که مردم آن به دلیلی نامشخص بیناییشان را از دست میدهند و به کوری سفید مبتلا میشوند.
هراس فراگیر شدن بیماری، افراد بینا را وامیدارد تا نابینایان را به یک آسایشگاه، که نماد جامعه دچار تباهی است، انتقال دهند. چندی نمیگذرد که به خاطر غذا، نزاع بالا میگیرد و لاجرم همه ارزشهای انسانی پایمال میشود.
تنها راوی کتاب صوتی «کوری»، همسر چشمپزشک است که خود را به کوری میزند و همه چیز را از نزدیک میبیند. کورها که برای زنده ماندن حاضرند از همه چیز بگذرند، برای به دست آوردن غذا حتی زنانشان را نیز به زورگیران میفروشند.
همسر پزشک که شاهد تجاوز به یکی از زنان است با قیچی، رئیس زورگیران را میکشد؛ آسایشگاه به هم میریزد، آتش میگیرد و نابینایان به شهر خالی از سکنه هجوم میآورند و درمییابند همه مردم نابینا شدهاند.
در جایی از کتاب صوتی «کوری»، زن دکتر، ناجی جامعه، از دکتر میپرسد: "چرا کور شدیم؟ دکتر جواب میدهد: نمیدانم، اما شاید روزی بفهمیم. زن دکتر جواب میدهد: میخواهی نظر مرا بدانی؟ من فکر میکنم ما کور نشدهایم، ما کور هستیم؛ کور اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند، اما نمیبینند".
ژوزه ساراماگو در رمان خود کابوسی هولناک باز میآفریند؛ جامعه شهری پیشرفتهای با همه امکانات ناگهان به بربریت باز میگردد و کل ساختار زندگی جمعی به انحطاط کشیده میشود و رشتههای الفت و تعهد از هم میگسلد و یکییکی از بین میرود.
در بخشی از کتاب صوتی «کوری» میشنویم:
«روز بعد زن دکتر توی رختخواب به شوهرش گفت، غذای کمی مانده، باید دوباره بیرون برویم، فکر میکنم امروز باید به انبار زیرزمینی سوپرمارکت بروم، همان که روز اول رفتم، البته اگر کسی تا حالا آن را پیدا نکرده باشد، میتوانیم غذای دو هفته را بیاوریم، من هم با تو میآیم، یکی دو نفر از اینها را هم ببریم، ترجیح میدهم دوتایی با هم برویم، خطر گم شدن هم پیش نمیآید، تا کی میتوانی بارِ شش نفر بدبخت دیگر را هم به دوش بکشی، تا جایی که بکشَم، میکنم، اما حق با توست، کمکم خسته میشوم، گاهی فکر میکنم از پا افتادهام، حتی آرزو میکنم من هم کور شوم تا مثل بقیه باشم، که انتظاری بیش از بقیه از من نداشته باشند، عادت کردهایم به تو تکیه کنیم، اگر تو نبودی که کوری ما دو برابر میشد، باز هم جای شکرش باقی است که تو را داریم و از کوری ما کم میشود...»
مبلغ واقعی 75,517 تومان 1% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 74,762 تومان
برچسب های مهم
√آپـــدیـت جـدیـد اسفند ماه 1403√ بسم الله الرحمن الرحیم کسب درآمد از اینترنت روزانه تا ۲،۰۰۰،۰۰۰ میلیون تومان تضمینی و تست شده ☆☆ آموزش صفر تا صد کسب درآمداینترنتی بالای ۵۰،۰۰۰،۰۰۰ میلیون ماهانه پشتیبانی 24 ساعته 7 روز هفته، ... ...
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا