جاودانگي در سكوت
طاهره سالاري
ربات تلگرامی درخواست فیلم ایرانی و خارجی
از ميان مردم اندك هستند كساني كه در طول زندگي خود دچار تناقضهاي چشمگير، چپروي و راستروي، از اين شاخه به آن شاخه پريدن و... نميشوند. هاله سحابي از آن دسته اندك است. ظرفيت بالاي انساني، ثبات شخصيت و روش و منش ماندگار و محكم او را ميتوان از بين خطوط خاطراتش دريافت. دختر جواني كه در تهران و در فضايي نسبتاً مرفه زيسته، با عشق و علاقهاي وصفناشدني ميكوشد تا به جبهه برود و در سختيهاي جنگ قدمي بردارد. اين را عامل خودسازي و تعالي ميداند و از خداوند ميخواهد زمينه اين رشد را براي او فراهم كند. اصرار ميكند از هر دري رانده ميشود به در ديگر ميكوبد. در مناطق جنگي به دلايل مختلف و بهخصوص به خاطر مسائل سياسي جاري با آنان بدرفتاري ميشود. هر يك از برخوردها ميتواند دلسردكننده باشد، ولي او و دوستانش هدفي را كه به خاطر آن خود را به خطر انداختهاند چنان متعالي ميبينند كه از اين برخوردها دلسرد نميشوند و ادامه ميدهند و در اين مسير با مردم محرومي كه در مناطق جنگي در شرايط سخت زندگي ميكنند بهراحتی انس ميگيرند، از خدمت به آنان لذت ميبرند و در اين راه از هر اقدامي استقبال ميكنند؛ تميزكردن شپش سر بچهها يا تأمين سادهترين و ناراحتكنندهترين خدمات در بيمارستان، در محيطي كه برايشان تنشهاي مضاعف بهوجود ميآيد و درنهایت آرامشيافتن و شادبودن به خاطر خدمت و جهادي كه انجام ميدهند.
خاطرات از اردوگاهها كه از دست نوشتههايش استخراجشده بسيار خواندني است. اين خاطرات مربوط به آذر سال 1359 تا مهر 1360 است و نشان ميدهد كه صرفاً بهقصد خدمت به جنگزدگان با تمام مشكلات كنار آمده و ناملايمات را به جان خريده و حركت بهسوي جبهه را اولويت زندگي خود قرار داده است. كار سخت در اردوگاه جنگزدگان به قول خودش از شپشكشي گرفته تا راهاندازي كتابخانه و کتابخوانی و درسدادن به دانشآموزان، از او فردي مسئول ساخته است. هاله در اين راه منيتها و سخنان تند و كنايهها را تحمل كرده و با سكوت سپري كرده است. او نميخواست با ايجاد درگيريها و كشمكشهاي سياسي، مردم بيگناه قرباني شوند. تشنگي، عرقريختن و ضعف در گرماي تابستاني جنوب، بري او لذتبخش بود. چنانكه اموري مانند آمارگيري، زدن داروي شپش، تزريقات و پانسمان و حتي در شيفت شب، كلاس گلدوزي و در آخر كار روزانه جاروزدن مكان و کتابخوانی، خستهاش نميكرد. بااینهمه دائماً از خدا طلب ميكرد كه ناخالصي در نيت نداشته باشد و دعايش اين بود كه خدايا كاري كن كه همه كارهايمان به خاطر تو باشد. تهمت و برچسب ضدانقلاب، زندگي در گرماي سوزان بدون كولر و يخ و غذاي مناسب و كار مستمر باعث نشد كه او راحتي و آسايش را ترجيح دهد و تمام سختيهاي راه را براي خود بسان شب قدر ارزيابي كرده بود. ماه رمضان را در هواي گرم و شرجي مناطق جنوب گذراند و فكر شهادت او را رها نميكرد. در مراكز اعزام به جبهه و فرمانداريها با پرسشهايي در مورد مواضع پدر روبرو ميشد، بااینحال مينويسد كه معتقد بهدروغ حتي از نوع مصلحتي آن هم نيست. معمولاً پس از كار روزانه به ارزيابي امور و انتقاد از خود ميپرداخت كه به او كمك ميكرد تا به گمان خود ضعفهايش را رو به اصلاح ببرد.
در آن سالهاي پرتلاطم اوليه انقلاب و در زمانهاي كه واژگاني مانند «صلح و مدارا»، «گفتوگو»، «پرهيز از خشونت»، «احترام به دگرانديشي»، «اعتدال و ميانهروي» و... غريب مينمود، هاله به آنها تأكيد ميكرد و نهايت تلاشش اين بود تا در آن مسير گام بردارد. درست به همين دليل است كه با گذر ايام از اینطرف بام به آنطرف بام نيفتاد و مشي و منش خود را رها نكرد و در همان مسير دائماً پختهتر و آبديدهتر شد. عقده، كينه و حسد در وجودش جايي نداشت و پيش از همه با خود صادق بود. از همان ابتداي جواني ضمن پيگيري فعاليتهاي فكري ـ سياسي ـ اجتماعي، هنر را هم ارج مينهاد. به سليقه مردم دور و بر خود احترام ميگذاشت. حتي به مخاطب موسيقي «کوچهبازاری»، از موضع بالا آنان را تحقير نميكرد. در شكل و پوشش ظاهري و فردي هم همينگونه بود، هرگز از اصل خويش نيفتاد. در سكوت، آرام و بيادعا پيش ميرفت.
هاله سحابي در طول عمر كوتاهش، ساده اما پربار زندگي كرد، او هرگز اجازه نداد كه امكانات رفاهي پيرامونش او را از غم تهيدستان برهاند. ازاینرو همواره به كمترين قناعت كرد. آزادي را پاس ميداشت و در اين راه از عمق باورهاي مردمي در سادهترين شكلش الهام ميگرفت و در همين ارتباط بود كه دينپژوهي و سادهزيستياش معنا پيدا ميكرد.
او براي دستيابي به اهداف انساني خود از هيچ هزينهاي دريغ نداشت. ترس را در هيچ قالبي پذيرا نبود. تهديدها، كتكها، ناسزاها و بازداشتها و زندانها او را درراهی كه گام نهاده بود سست نكرد و تاآخریننفس در راه رهايي مردم از قيد فقر مادي و معنوي تلاش كرد.
سوسن شريعتي در مقالهاي پس از پرواز او بهحق و به زيبايي ميگويد: «در رفتارش نه رقابتي با ديگري ميديدي و نه مسابقهاي با زمان. بياعتنايي قديسين را داشت به دنيا و رندي عرفا. به جبههاش وفادار بود، اما به آنسوی جبههها همنظر داشت. اين دخترك با آن دنياي فراخي كه ايمان برايش فراهم كرده بود نه شرقي ميشناخت و نه غربي، نه چپ، نه راست، انسان را رعايت ميكرد.»
هاله با قرآن انس و الفت فراواني داشت كه نهتنها تلاوت روزانه آيات و تفكر درباره آنها كه براي هر تصميم تازه يا هر حركت خود به قرآن تمسك ميجست و به دنبال تبيين آن با آيات قرآن بود. هاله در دستنوشتههایش بهکرات آورده است كه براي رسيدن به وضعيت بهتر دست به دامن خداشدن را برگزيده است.
وقتي مسئوليت او و دوستانش در اردوگاه با يك نامه به دليل نامفهوم رعايتنكردن مقررات، سلب ميشود، تفألي به قرآن ميزند و آياتي از سوره هود آرامش ميكند كه آن آيه دعوت به صبر كرده و ميفرمايد خدا اجر نيكوكاران را ميدهد. بهعلاوه كار روي نهجالبلاغه و شناخت مثنوي هم از علاقههاي او بود و بهطور منظم به آنها ميپرداخت. به گفته خودش تمام آن دوندگيها براي اين بود كه تغييري كيفي در او بهوجود بيايد و تأثير آن را در حركتش در جامعه ببيند.
هاله بر تقوا بسيار تأكيد ميكرد چنانكه مينويسد راه باريكي كه راه خدا با آن به انحراف ميرود و دچار شرك ميشود مانند قدرتطلبي و شهرتطلبي و حسادت يا قضاوت در مورد ديگران، ريزهكاريهايي است كه در بين ما وجود دارد و بايد رعايت شود.
هاله با افتخار در مورد مادرش نيز سخن گفته است. او روحيه مادر (زري) را حيرتانگيز و ايدهآل توصيف ميكند، زيرا مسائل را با توكل به خدا و هدف درست حل ميكند و بسيار با ايمان است.
هاله در رويارويي با سنگر رزمندگان و با ياد شهيداني كه خون پاكشان بر زمين ريخته است مينويسد: «خدايا رسيدن به مرز شهادت چقدر سخت است» و ميافزايد: «حقيقتاً كه تو هركسي را به اين پايه نميرساني، پس من چه بايد بكنم، چه كاري بكنم و از چه چيزها بگذرم تا به اينجا برسم؟...»
هاله پيش از سفر به جبهه وصیتنامهاش را تنظيم كرده و در بخشي از آن مينويسد: «خدايا ترس و بزدلي را از من دور ساز، جانم را در پيشم ناچيز بگردان، شهامت و صداقت به روحم عطا كن و استقامت را بر اين قلب بيقرارم ببخش.»
مبلغ واقعی 43,367 تومان 1% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 42,933 تومان
برچسب های مهم
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا